"کــاکتــــوس"

"کــاکتــــوس"

من قدرتمندم ...
"کــاکتــــوس"

"کــاکتــــوس"

من قدرتمندم ...

روزمرگی

این روزها جدایی از اتفاقات بدی که هست بد هم نیست .باور کن اونقدر به دل همه راه اومدم که خودم رو فراموش کردم.فراموش کردم که دختری مستقلم ،فراموش کردم که خودم باید تصمیم بگیرم .فراموش کردم در لابه لای همه دلتنگی ها و بی قراری های گذشته ام منتظر چنین روزهایی بودم .فراموش کردم که الان من همسر و مادرم ...

حقیقتش دوست ندارم کسی ازمن دلخور بشه ...هنوز هم مهربونی بیش از حدم کار دستم داده و میده ...

هادی خسته شده من خسته شدم اما سعی میکنیم همدیگر را درک کنیم...کسی تو این روزها همراهی مان نمیکند جز خانواده من ...خانواده هادی کاملا یادشون رفته که من تازه عروسم و خانواده من هم حق و انتظاراتی دارند.به هادی میگم این روزها تموم میشه مثل همه روزهایی که در کنار هم گذروندیم و به راحتی تموم شد .من هنوز مرد روزهای سختم .هنوز پرتلاشم .هنوز اگر بخوام میتونم هر کاری رو به تنهایی مدیریت کنم ...کسایی که تو این روهای سخت من و همسرجان در کنارمون بودن رو فراموش نمیکنم ...مهم این روهای سخته که بفهمی کی واقعا در کنارته و کی واقعا تو رو برای خودت میخواد.

دلم میخواد شرم و حیا رو بذارم کنار و هر چی دوس دارم بگم و یادآوری کنم که بزرگترا هم اشتباه میکنن ولی حیف و صد حیف که واقعا انرژی برای بحث و سفسطه ی دیگران رو ندارم ...

من پاکسازی میکنم تا آدم های منفی زندگیم یا حذف بشن از زندگیم یا اون روی منفیشون  طرف من نیاد

پ.ن:

خدای خوبم چی در من هست که باعث شده آدم های اطرافم با رفتارهاشون باعث رنجش روح و روان من بشن  من مسئولیت تمام این رفتارها و انرژی های منفی رو میپذیرم و بخاطر هر چه که در من است و باعث این اتفاقها شده :

متاسفم

منوببخش

سپاسگزارم

دوستت دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد