"کــاکتــــوس"

"کــاکتــــوس"

من قدرتمندم ...
"کــاکتــــوس"

"کــاکتــــوس"

من قدرتمندم ...

روزمرگی

خب مراسمی که قرار بود با دوستام تو رستوران وزرا بگیریم بخاطر یه اختلاف کوچک که ربطی هم به من نداشت کنسل شد و قرار شد که فروردین یه روز عصر همه بچه ها مهمون من باشن در دل دشت ...

این روزا سخت درگیر کارهای نمایشگاهم و تا یک شب مشغول کارم 

دیروز توی آینه بخودم گفتم مریضی نمیتونی منو از پا بندازی .من کارامو تموم میکنم ..

آخه این روزا بخاطر کسالتی که دارم تا چهار صبح بی خوابم...الان هم کمی کسل و بی حسم ...ولی من شادم و سرحال و پر انرژی 

برای نمایشگاه تمام تلاشم رو میکنم و الحق و الانصاف که یه بنده خدایی خیلی کمکم میکنه ...نمیدونم از دوست داشتننه یا فقط حس انسان دوستی داره ...

بهر حال برای من که خیلی کمک هست حضور ایشون...کم کمش باعث شده من به گذشته فک نکنم 



پ.ن: 

خدایا تو را سپاس

نظرات 1 + ارسال نظر
عرفان 22 بهمن 1393 ساعت 17:20 http://dastforosh.blogsky.com/

سلام نمایشگاه چیه؟

سلام.کار هنری و دکوری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد